وبلاگ تخصصی حقوق

مشاوره در کلیه امور مرتبط با رشته حقوق گرایش خصوصی،جزا و جرم شناسی

وبلاگ تخصصی حقوق

مشاوره در کلیه امور مرتبط با رشته حقوق گرایش خصوصی،جزا و جرم شناسی

این وبلاگ در راستای ارائه خدمات آموزشی-پژوهشی به دانشجویان و فارغ التحصیلان مقاطع و گرایشهای مختلف رشته حقوق و داوطلبان آزمون های حقوقی بوجود آمده است.لابد خداوند از اینگونه روابط مقاصدی دارد.امیدوارم مقاصد الهی به بهترین وجه محقق بشود.

پیام های کوتاه

۳۸ مطلب با موضوع «برای داوطلبان آزمون های حقوقی» ثبت شده است

این پاسخ ها صرفاً بر اساس دیدگاه نگارنده منتشر می شود

برای دریافت سوالات کلیک کنید


مدنی و آیین دادرسی مدنی

1-1:بیع آپارتمان باطل است.نظر به اینکه نگارنده سوال فرض را بر جنون ادواری محمود قرار داده است مستند به ماده 1213 قانون مدنی و اصل استصحاب،محمود باید قبل از عمل حقوقی، افاقه خود را به اثبات می رساند چرا که اصل بر عدم افاقه اوست.بنابراین مستند به ماده 190 ببعد قانون مدنی بیع آپارتمان باطل است.

2-1:از آنجا که ثمن معامله ناشی از امانت خلاف قاعده است که باز توسط محمود صورت گرفته است،و با نظر به اینکه رهن از عقود تبعی است به این معنا که تا عقد تابع موجود نباشد متبوع بوجود نخواهد آمد(مستند به ماده 775 ق.م)،بنابراین عقد رهن و شرط ضمن آن نیز باطل خواهد بود.

3-1:از آنجا که اکراه صورت گرفته خلاف قانون نبوده(دفع آتش سوزی)،بنابراین اکراه موضوعیتی ندارد و فاقد اثر است.اما ضرر خسرو نمی تواند بدون جبران بماند بنابراین با نظر به قواعد ضمان قهری،او باید به فروشنده برای جبران مراجعه کند.

4-1:اصولاً محل اقامت خوانده مرجع صالح است اما این اصل 14 استثنا دارد که یکی از این استثنائات ماده 11 ق.ا.د.م است که محل وقوع مال غیرمنقول را صالح میداند.نظر باینکه تمامی این دعاوی باهم در ارتباطند در یک مرجع رسیدگی خواهند شد و به طرفیت ولی یا قیم مجنون به نمایندگی از او  ،مرتهن(مقترض).

5-1:از آنجا که افاقه محمود نیاز به اثبات دارد و این امر در روز اقامه دعوا به اثبات نرسیده است،بنابراین خوانده دعوا در زمان اقامه دعوا که همان تاریخ دریافت رسید ثبت دادخواست است اهلیت نداشته است،پس دادخواست از اساس باطل است.اما با فرض بر اینکه افاقه محمود در زمان اقامه دعوا مسلم بوده است،در صورتیکه در اثنای رسیدگی حجر او(محمود)صادر گردد،دادگاه به محمود اخطار می نماید ظرف مدت یکماه ولی و یا قیم خوانده را مشخص نماید که دادرسی ادامه یابد.

حقوق تجارت

1-2:در این سوال،مبنا میزان و نوع مسئولیت صادر کنندگان چک(رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت) و صاحب حساب(شرکت تولید پوشاک)خواسته شده است.

مبنا:چکی که صادر شده است برای پارچه در راستا و حدود موضوع شرکت بوده است.بر اساس ماده 118 لایحه تجارت،مدیران شرکت دارای تمامی اختیاراتی اند که در حدود موضوع شرکت باشد.در این سوال تهیه پارچه برای تولید پوشاک در حدود موضوع شرکت است.اذن در شئ اذن در لوازم آن هم است.در ماده 135 قانون مذکور از نفوذ تمامی اعمال مدیران شرکت در مقابل اشخاص ثالث صحبت شده است.

نوع و میزان:پاسخ این سوال متن ماده 19 قانون صدور چک است.

2-2:پاسخ این سوال بند 3 ماده 423 قانون تجارت و ضمانت اجرای آن که خود ماده 423 قانون تجارت است می باشد.


حقوق جزای عمومی و اختصاصی

1-3:بهرام دربرابر بهنام:خیانت در امانت مستند به ماده 674 ببعد کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی

بهرام و جمشید در برابر جلال:مشارکت در سرقت تعزیری مستند به ماده 661 کتاب پنجم ق م ا

بهرام در برابر سینا:کلاهبرداری مستند به ماده 1 قانون تشدید

بهرام در برابر جلال:جعل و استفاده از سند مجعول و کلاهبرداری مستند به مواد 523ببعد کتاب پنجم ق.م.ا و ماده 1 قانون تشدید

2-3:پاسخ این سوال ماده 134 قانون مجازات اسلامی مصوب 92 است با این توضیح که در مرحله اجرای مجازات،مجازات جرم کلاهبرداری با مقررات ماده 134 اعمال خواهد شد.

3-3:مستی جمشید تغییری در ماهیت جرم ایجاد نمی کند.چون از عوامل رافع مسئولیت کیفری است و امریست شخصی در برابر عوامل موجه جرم که ماهیت جرم بودن عمل ارتکابی را تغییر می دهند و آنرا مباح میگردانند که در برابر تمامی مسئولین ارتکاب رفتار،موثر خواهد بود.


حقوق جزای اختصاصی و آیین دادرسی کیفری

1-4:قتل طفل از نوع عمد توسط زهره بند ب ماده 290،نوع رفتار ترک فعل.نوع قتل ارتکابی توسط بهروز عمد مستند به ماده 294 ق م ا

2-4:الف:دادگاه کیفری استان مستند به تبصره 1  ماده 20 قانون تشکیل

ب:پاسخ در ماده 17 آیین نامه اصلاحی قانون تشکیل مصوب 81 ریاست قوه قضاییه،رئیس یا دادرس علی البدل دادگاه بخش سامران صالح است.

ج:مستند به ماده 17 ایین نامه مذکور،دادستان شهرستان اسفراین کیفرخواست را صادر خواهد کرد.

د:مستند به تبصره 2 ماده 20 آیین نامه مذکور دیوان عالی کشور مرجع تجدید نظر خواهد بود.

3-4:با نظر به مقررات صلاحیت اضافی به کلیه جرائم زهره در دادگاه کیفری استان خراسان شمالی  رسیدگی خواهد شد.با ذکر این موضوع که طبق رای وحدت رویه دیوان عالی کشور در جرم مزاحمت تلفنی محلی که پاسخ تلفن داده می شود اصولا صالح به رسیدگی خواهد بود.

وبلاگ پایان نامه تخصصی کاردو کلهر



۱۱ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۰۷
احسان امیرخانی

رأی وحدت رویه شماره ۷۳۷ دیوان عالی کشور

"محکومان به قصاص نفس که سن آنان در زمان ارتکاب جرم کمتر از هجده سال تمام بوده و احکام قطعی محکومیت آنان قبل از لازم‌الاجراءشدن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ صادر شده، چنانچه مدعی شمول شرایط مقرر در ماده ۹۱ این قانون باشند به لحاظ اینکه تبدیل و تغییر مجازات به‌ترتیب مذکور در این ماده مآلاً تخفیف مجازات و تعیین کیفر مساعدتر به حال متهم به‌شمار می‌آید، می‌توانند براساس بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی مذکور در فوق درخواست اعاده دادرسی نمایند"

 

رأی وحدت رویه شماره ۷۳۷ دیوان عالی کشور، موضوع نحوه درخواست اعاده دادرسی برای محکومان به قصاص‌نفس که سن آنان در زمان ارتکاب‌ جرم کمتر از هجده‌سال تمام بوده

الف: مقدمه

جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۹۳/۳۸ رأس ساعت ۹ روز سه‌شنبه مورخ ۱۳۹۳/۹/۱۱ به ریاست حضرت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین جناب آقای سیدابراهیم رئیسی دادستان کل کشور و شرکت جنابان آقایان رؤساء، مستشاران و اعضاء معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل و پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجـید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌کننده درخصـوص مورد و استـماع نظریه دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضائی شماره ۷۳۷ـ ۱۳۹۳/۹/۱۱ منتهی گردید.

ب: گزارش پرونده

با احترام، معروض می‌دارد: از شعب سی‌وچهارم و سی‌وپنجم دیوان‌عالی کشور با استنباط از بند «ب» ماده ۱۰ و ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آراء متهافت صادر گردیده است که جریان امر به شرح ذیل گزارش می‌شود:

الف) حسب محتویات پرونده ۷۹۵۷ شعبه سی‌وچهارم دیوان‌عالی کشور آقای ایوب نواصری در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۰ که هفده ساله بوده به اتهام قتل عمد مرحوم رضا جهانگیری تحت تعقیب قرارگرفته و به موجب دادنامه شماره ۱۹۶۵ ـ ۱۳۸۰/۸/۲۵۶ شعبه ۲۳ دادگاه عمومی اهواز (ویژه اطفال) بزهکار تشخیص و حکم بر قصاص نفس او صادر شده است. این رأی مورد تجدیدنظرخواهی متهم قرارگرفته و شعبه سی‌ونهم دیوان‌عالی کشور پس از رسیدگی آن را طی دادنامه شماره ۰۰۱۸۹ـ ۱۳۹۱/۲/۱۶ تأیید کرده است. متعاقب آن پرونده به جهات مختلف از جمله درخواست اعاده دادرسی محکوم‌علیه و اعمال ماده ۲ قانون وظایف و اختیارات رئیس قوه قضائیه در چندین شعبه دیوان‌عالی کشور و چند شعبه دادگاه عمومی جزایی اهواز مطرح و مورد رسیدگی و اظهارنظر قضایی واقع شده، لکن رأی محکومیت محکوم‌علیه نقض نگردیده است. آخرالامر آقایان فیصل سعیدی و عبدالعلی امیری به وکالت محکوم‌علیه درخواستی به دیوان‌عالی کشور تقدیم و اعلام کرد‌ه‌اند چون موکل آنان در زمان ارتکاب جرم کمتر از هجده سال تمام داشته، لذا به‌استناد ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ و بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری درخواست اعاده دادرسی دارند. این درخواست پس از ثبت به شعبه سی‌وچهارم ارجاع گردیده و هیأت محترم شعبه پس از قرائت گزارش عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده طی دادنامه شماره ۰۰۵۸ـ ۱۳۹۳۲/۸/۱۳ چنین رأی می‌دهد: «درخصوص درخواست اعاده دادرسی آقایان فیصل سعیدی و عبدالعلی امیری به وکالت آقای ایوب نواصری از رأی محکومیت نامبرده به شرح فوق به‌ استناد بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری (تخفیف مجازات به موجب قانون لاحق) نظر به اینکه به موجب بند ب ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ در صورت تخفیف مجازات به موجب قانون لاحق قاضی اجرای احکام مکلف گردیده از دادگاه صادرکننده حکم قطعی درخواست اصلاح حکم را بنماید و محکوم نیز حق دارد از دادگاه صادرکننده حکم تخفیف مجازات را تقاضا نماید، بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری منسوخ تلقی می‌گردد، بنابراین بر فرض که ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ موجب تخفیف مجازات جرم ارتکابی محکوم‌علیه تلقی گردد، درخواست محکوم‌علیه قابل رسیدگی در دیوان‌عالی کشور نیست، لذا قرار رد درخواست نام برده را صادر و اعلام می‌نماید. محکوم‌علیه به مراجعه به دادگاه صادرکننده حکم دلالت قانونی می‌گردد.»

ب) براساس مندرجات پرونده ۲۶۷۳ شعبه سی‌وپنجم دیوان‌عالی کشور آقای بابک پولادی‌گوهرچقای به علت ارتکاب قتل عمدی مرحوم رضا رازانی به وسیله ایراد جرح عمدی با چاقو و بریدگی عمیق قلبی، در شعبه شانزدهم دادگاه کیفری استان خوزستان تحت تعقیب قرارگرفته و به موجب دادنامه شماره ۰۰۱۱۶ـ ۱۳۹۰/۵/۲۳ به‌قصاص نفس محکوم گردیده است. شعبه بیست‌ وچهارم دیوان‌عالی کشور طی دادنامه شماره ۱۶۳۸ـ ۱۳۹۰/۱۲/۱۴ به اعتراضات معموله رسیدگی و رأی تجدیدنظر خواسته را عیناً تأیید نموده و درخواست اعاده دادرسی او را نیز با صدور دادنامه ۱۴۶ـ ۱۳۹۱/۲/۳۱ مردود اعلام کرده ولی محکوم‌علیه با این ادعا که سن وی در زمان ارتکاب قتل کمتر از هجده سال تمام بوده و به حرمت فعل ارتکابی آگاهی نداشته با استناد به مقررات ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب و بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مجدداً درخواست اعاده دادرسی نموده است که پس از ثبت به شعبه سی وپنجم دیوان‌عالی کشور ارجاع شده و اکثریت اعضای محترم شعبه طی دادنامه ۰۹۴۰ـ ۱۳۹۳/۶/۸ به شرح ذیل اتخاذ تصمیم کرده‌اند: «نظر به اینکه محکوم‌علیه آقای بابک پولادی‌گوهرچقای در زمان ارتکاب بزه قتل انتسابی کمتر از ۱۸ سال سن داشته است و با توجه به اینکه مقنن در مقررات ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ اثبات قتل عمد انتسابی به اینگونه افراد یا مجازات قصاص آنها را منوط به‌تحقق دو شرط درک ماهیت و حرمت انجام فعل ارتکابی و ثبوت رشد و کمال عقل آنها دانسته است، در غیر این صورت می‌بایست به مجازات‌های دیگری که در ماده ۸۹ همان قانون پیش‌بینی شده محکوم و از مجازات قصاص معاف می‌گردند [گردند صحیح‌تر است] این نگاه در وضع قانون در موضع خود نسبت به افراد کمتر از ۱۸ سال در واقع نوعی تخفیف در مجازات محسوب و تلقی می‌گردد. به دیگر عبارت مجازات قصاص در رابطه با مجرمین کمتر از ۱۸ سال تحت شرایطی تعدیل و با منتفی شدن قصاص، مجازات جایگزین مقرر گردیده است که مطابق بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری از موجبات اعاده دادرسی می‌باشد و از آنجا که بررسی و احـراز شرایط مذکور امـری ماهوی است که با رسـیدگی قضایی و از طریق مقتضی باید به‌ آن دست یافت و مداخله مجدد محاکم در بررسی امر مستلزم تجویز اعاده دادرسی وفق مقررات فوق می‌باشد و از طرفی مجازات قصاص به صراحت صدر ماده ۱۰ قانون مجازات مذکور و نیز به لحاظ مفاد رأی وحدت رویه شماره ۴۵ ـ ۶۵/۱۰/۱۳۲۵ هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور از شمول بند ب ماده مرقوم خارج و اقتضاء بررسی مجدد صرفاً، تجویز اعاده دادرسی می‌باشد، لذا ضمن موافقت با تقاضای مطروحه، مستند به ماده ۲۷۴ همان قانون و تجویز محاکمه مجدد، پرونده جهت رسیدگی به شعبه هم‌عرض محاکم کیفری استان خوزستان ارجاع می‌گردد.»

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید به شرح دادنامه صادر شده از شعبه سی وچهارم دیوان‌عالی کشور بند هفتم ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری را به موجب بند ب ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ منسوخ تلقی و درخواست اعاده دادرسی با فرض تخفیف مجازات جرم ارتکابی محکوم‌علیه به‌موجب ماده ۹۱ قانون اخیر مردود اعلام شده است ولی در دادنامه شعبه سی وپنجم، مجازات قصاص را مشمول بند ب ماده ۱۰ قانون مرقوم ندانسته و براساس بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی مذکور در فوق به اعتبار خفیف بودن مجازات موضوع ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی اعاده دادرسی را تجویز نموده‌اند که بر این اساس با استناد به ماده ۲ ۷۰ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری، طرح موضوع در جلسه هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور برای صدور رأی وحدت رویه قضایی را درخواست می‌نماید.

معاون قضایی دیوان‌عالی کشورـ حسین مختاری

ج: نظریه دادستان کل کشور

اختلاف در شعب بر این موضوع متمرکز است که آیا با تصویب بند ب ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، بند ۷ از ماده ۲۷۲ قانون آیین‌ دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری نسخ شده است یا خیر؟ موضوع دیگر دایره شمول ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ تا کجاست و آیا حدود و قصاص و دیات را شامل می‌شود یا صرفاً مختص تعزیرات است. بنده معتقدم آنچه که در ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی آمده این‌گونه نیست که هیچ تأثیری در بند ۷ ماده ۲۷۲ نداشته است؛ حتماً تأثیر داشته و دامنه شمول بند ۷ ماده ۲۷۲ حداقل نسبت به تعزیرات محدود شده است. قبل از تصویب ماده ۱۰ از دیوان‌عالی کشور تقاضای تخفیف در مجازات جرایمی که مجازات آنها با قانون لاحق تخفیف یافته بود به عمل می‌آمد و با تصویب این ماده اجرای احکام موظف گردیده تا از دادگاه صادرکننده حکم قطعی اصلاح حکم را تقاضا کند. قبلاً نیاز به اجازه دیوان‌عالی کشور بود و حالیه نیاز به این اجازه نیست. البته قدر متقین صدر ماده ۱۰ مشمول مجازات‌های تعزیراتی است. شامل حدود و قصاص و دیات نمی‌شود چرا که اصولاً این مجازات‌ها قابل تغییر و تخفیف نمی‌باشند و محدوده آنها توسط شارع مقدس تعیین شده است. نکته دیگر که توجه به آن ضروری است مفاد ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی است. همانطوری که از منطوق این ماده استفاده می‌شود در این ماده قانون‌گذار در مقام تبیین اوصاف و شرایط مرتکب جرم از حیث اعمال مجازات قانونی است و به هیچ وجه موضوع تخفیف در مجازات مطرح نمی‌باشد. علی‌ایحال نظر به‌مراتب اینجانب معتقدم ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی و بندهای آن ناسخ بند ۷ از ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری به طور مطلق نبوده، بلکه رابطه مطلق و مقید است نه ناسخ و منسوخ که محدوده اعمال آن را تغییر داده و به‌نحوی دامنه شمول را ضیق نموده و اعمال بند ب ماده ۱۰ با توجه به صدر ماده ۲۷۲ شامل مجازات‌های تعزیری است و شامل مجازات حدود، قصاص و دیات نمی‌گردد. نتیجتاً از حیث عدم نسخ بند ۷ ماده ۲۷۲ نظر شعبه محترم سی وپنجم دیوان‌عالی کشور که نظر صائبی است مورد تأیید می‌باشد. با این توضیح که مفاد این ماده در ارتباط با مجازات تعزیری دایره اختیارات دیوان‌عالی کشور را نسبت به اعاده دادرسی محدود نموده است و در واقع ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی قیدی برای اطلاق بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری خواهد بود.

د: رأی وحدت رویه شماره ۷۳۷ـ ۱۳۹۳/۹/۱۱ هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور

نظر به اینکه مقررات بند «ب» ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ با توجه به عبارت صدر ماده از جرایم حدود و قصاص انصراف دارد و اختیارات پیش‌بینی شده برای قاضی اجرای احکام در مورد درخواست اصلاح حکم و یا حق مراجعه محکوم‌علیه به دادگاه برای تخفیف مجازات به نحوی که در بند مذکور مقرر شده است با بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مغایرتی نداشته و آن را نسخ ننموده است، لذا محکومان به قصاص نفس که سن آنان در زمان ارتکاب جرم کمتر از هجده سال تمام بوده و احکام قطعی محکومیت آنان قبل از لازم‌الاجراءشدن قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ صادر شده، چنانچه مدعی شمول شرایط مقرر در ماده ۹۱ این قانون باشند به لحاظ اینکه تبدیل و تغییر مجازات به‌ترتیب مذکور در این ماده مآلاً تخفیف مجازات و تعیین کیفر مساعدتر به حال متهم به‌شمار می‌آید، می‌توانند براساس بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌دادرسی مذکور در فوق درخواست اعاده دادرسی نمایند. بنا به مراتب رأی شعبه سی وپنجم دیوان عالی کشور در حدی که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح تشخیص می‌گردد. این رأی طبق ماده ۲۷۰ قانون آیین‌دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای شعب دیوان‌عالی کشور و دادگاه‌ها لازم‌الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان‌عالی کشور


۱۸ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۱
احسان امیرخانی

نظریه های مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه

منتشر شده در روزنامه رسمی مورخ ۲۹ دی ۱۳۹۳

به همراه مواد قانونی مرتبط با هر نظریه مشورتی

تنظیم: سیاوش هوشیار

متن کامل قوانین را در قسمت مجموعه قوانین سایت اختبار می توانید پیدا کنید

بخش ویژۀ نظریات مشورتی را در این قسمت پیگیری کنید

شماره پرونده ۱۱۸۵ ـ ۳/۱۸۷ ـ ۹۳

سؤال

آیا در جرایمی که دارای جنبه عمومی و خصوصی پرداخت دیه می‌باشد و متهم متواری است و شاکی درخواست پرداخت دیه از بیت‌المال را می‌کند، آیا نیازی به صدور حکم از طرف دادگاه مـی‌باشد یا اینکه دیه با صدور دستور دادستان و ارسال پرونده به اجرای احکام کیفری دادسرا از طریق مرجع مربوط به بیت‌المال قابل پرداخت می‌باشد؟

نظریه شماره ۱۷۲۹/۹۳/۷ ـ ۲۶/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

در فرض سؤال، درصورت مطالبه دیه توسط شاکی یا اولیاء دم از بیت‌المال به استناد مواد ۴۷۰ و ۴۸۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، پرونده کیفری بدون صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه عمومی جزایی ارسال می‌گردد و دادگاه با بررسی موضوع و احراز شرایط قانونی، حکم به پرداخت دیه از بیت‌المال را صادر می‌نماید و با دستور دادسرا امکان‌پذیر نمی‌باشد.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ :

ماده ۴۷۰- در صورتی که مرتکب، دارای عاقله نباشد، یا عاقله او به دلیل عدم تمکن مالی نتواند دیه را در مهلت مقرر بپردازد، دیه توسط مرتکب و در صورت عدم تمکن از بیت المال پرداخت می شود. در این مورد فرقی میان دیه نفس و غیر آن نیست.

ماده ۴۸۷- اگر شخصی به قتل برسد و قاتل شناخته نشود یا بر اثر ازدحام کشته شود دیه از بیت المال پرداخت می گردد.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۱۱۹۰ ـ ۱/۱۶۸ ـ ۹۳

سؤال

احتراماً در پرونده­ ی مربوط به بی‌احتیاطی در امر رانندگی منتهی به فوت، راننده مقصر برادر متوفی بوده که به تحمل دو سال حبس و پرداخت دیه محکوم شده است. اولیای دم برای اینکه متهم که فرزند ایشان بوده است، تحمل حبس ننماید، رضایت خویش را نسبت به وی اعلام نموده‌اند و ذکر کرده‌اند که صرفاً نسبت به جنبه عمومی جرم اظهار رضایت کرده‌اند و نسبت به مطالبه دیه بر حق خود باقی هستند. پس از مراجعه ایشان به شرکت بیمه آن شرکت به استناد رضایت اولیای دم از پرداخت دیه امتناع نموده است. خواهشمند است بفرمائید محکوم نمودن شرکت بیمه به پرداخت دیه و یا مطالبه دیه از شخص متهم پس از رضایت اولیای دم به نحو فوق وجاهت دارد؟ و آیا تخفیف مجازات متهم به استناد چنین رضایتی صحیح است؟

نظریه شماره ۱۷۲۲/۹۳/۷ ـ ۲۶/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

«اعلام رضایت یا گذشت شاکی خصوصی نسبت به جنبه عمومی جرم» فاقد مفهوم صحیح حقوقی است، زیرا شاکی خصوصی در ارتباط با جنبه عمومی جرم حق گذشت ندارد. اما اگر مقصود، انصراف شاکی از شکایت کیفری است، وی همانگونه که می‌تواند شکایت نکند، می‌تواند پس از اعلام شکایت کیفری از آن صرفنظر نموده و انصراف دهد و انصراف از شکایت کیفری، نافی حق وی در طرح دعوای حقوقی و مطالبه حقوق خود نمی‌باشد و تشخیص مصداق با مرجع قضایی رسیدگی‌کننده است.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۱۱۸۶ ـ ۲۶ ـ ۹۳

سؤال

در صورتی که محکوم علیه جهت فرار از پرداخت دین مال خود را به طور صوری به دیگری به یکی از عقود تملیکی انتقال دهد و این امر در محکمه به اثبات برسد، آیا قابلیت تعقیب کیفری نامبرده مستنداً به ماده‌ی ۴ قانون نحوه‌ی اجرای محکومیت‌های مالی متصور است؟ به عبارت اخری آیا ماده‌ی ۴ قانون فوق‌الذکر ناظر به معامله به قصد فرار از دین به صورت صوری هم می‌شود؟

نظریه شماره ۱۷۱۸/۹۳/۷ ـ ۲۶/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

آنچه در ماده ۴ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی مصوب ۱۰/۸/۱۳۷۷ جرم شناخته شده است انتقال مال از سوی مدیون به قصد فرار از ادای دین یا تعهدات مالی مذکور در این ماده است و صوری یا غیرصوری‌بودن معامله تأثیری در تحقق بزه موضوع این ماده ندارد.

مادۀ قانونی مرتبط :

‌ماده ۴ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی : هرکس با قصد فرار از ادای دین و تعهدات مالی موضوع اسناد لازم‌الاجراء و کلیه محکومیتهای مالی ، مال خود را به دیگری انتقال دهد به‌نحوی که باقی مانده اموالش برای پرداخت بدهی او کافی نباشد عمل او جرم تلقی و مرتکب به چهار ماه تا دو سال حبس تعزیری محکوم خواهد شد و‌در صورتی که انتقال گیرنده نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد شریک جرم محسوب می‌گردد و در این صورت اگر مال در ملکیت انتقال گیرنده باشد‌عین آن و در غیر این صورت قیمت یا مثل آن از اموال انتقال گیرنده بابت تأدیه دین استیفاء خواهد شد.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۱۹۰۲ ـ ۲۵ ـ ۹۲

سؤال

احتراماً به استحضار می­ رساند در پرونده اجرایی محکوم­ علیه به علت ارتکاب بی‌احتیاطی در امر رانندگی منتهی به ایراد صدمه بدنی محکوم به پرداخت دیه در حق محکوم­ لها می ­گردد و شرکت بیمه با افتتاح حساب در یکی از بانکها به نام محکوم ­لها وجه را به حساب نامبرده واریز می­ نماید، نهایت امر با محاسبه مبالغ دریافتی توسط محکوم­ لها از شرکت بیمه و محکوم علیه مشخص می­ گردد نامبرده مبلغی اضافه دریافت نموده است. حال، محکوم­ علیه درخواست اعاده وجه اضافی از محکوم­ له را دارد. آیا این اجراء می­ تواند با وحدت ملاک از ماده ۳۹  قانون اجرای احکام مدنی اقدام به توقیف وجه اضافه ازحساب بانکی مخصوصی که بیمه به نام محکوم­ له افتتاح نموده یا سایر حساب های بانکی به نام نامبرده یا درکل اقدام به توقیف اموال محکوم­ له تا میزان مبلغ اضافه دریافتی نموده و به محکوم­ علیه پرداخت نماید؟

نظریه شماره ۱۶۹۹/۹۳/۷ ـ ۲۲/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

در فرض سؤال که وجوهی رأساً و خارج از دادگاه، حسب ادعای محکومٌ‌علیه، به محکومٌ­‌له پرداخت شده است، موضوع مشمول ماده ۳۹ قانون اجرای احکام مدنی نیست و مطالبه وجوه اضافه مورد ادعا، مستلزم طرح دعوی و رسیدگی قضائی می­ باشد. شایان ذکر است برابر قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی اشخاص ثالث، پرداخت دیه اناث از سوی شرکت بیمه، برابر دیه ذکور می­ باشد .

مادۀ قانونی مرتبط :

ماده ۳۹ انون اجرای احکام مدنی : هر گاه حکمی که بموقع اجرا گذارده شده بر اثر فسخ یا نقض یا اعاده دادرسی بموجب حکم نهائی بلااثر شود عملیات اجرائی بدستور دادگاه اجراکننده حکم بحالت قبل از اجرا بر میگردد و در صورتیکه محکوم به عین معین بوده و استرداد آن ممکن نباشد دادورز (‌مأمور اجرا)‌ مثل یا قیمت آنرا وصول می‌نماید. ‌اعاده عملیات اجرائی بدستور دادگاه بترتیبی که برای اجرای حکم مقرر است بدون صدور اجرائیه بعمل میآید.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۱۰۹۹ ـ ۱/۱۲۷ ـ ۹۳

سؤال

در مواردی که خواهان آدرس خوانده را مجهول‌المکان معرفی کرده و تقاضای نشر آگهی برای دعوت خوانده می­ کند، با توجه به اینکه مقنن در تبصره ماده ۸ قانون حمایت خانواده دادگاه را مکلف به بررسی صحت مجهول‌المکان [بودن خوانده] کرده است، آیا در صورت احراز صوری بودن و معلوم‌المکان بودن خوانده تکلیف دادگاه چیست؟ آیا باید در همان آدرس کشف شده ابلاغ شود و یا اینکه باید دادگاه با اعلام نقص خواهان را ملزم به ارائه آدرس معلوم شده، بنماید؟

نظریه شماره ۱۶۸۹/۹۳/۷ ـ ۲۲/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

در مواردی که دادگاه خانواده برابر تبصره ماده ۸ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ راجع به نشانی خوانده تحقیق می­ کند، تصمیم­ گیری با دادگاه است. بنابراین، اگر نشانی دقیق خوانده در اثر تحقیق مشخص شود، می ­تواند، مقرر کند که در نشانی مزبور ابلاغ شود.

مادۀ قانونی مرتبط :

ماده ۸ قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ : رسیدگی در دادگاه خانواده با تقدیم دادخواست و بدون رعایت سایر تشریفات آیین دادرسی مدنی انجام می ‌ شود.

تبصره – هرگاه خواهان خوانده را مجهول ‌ المکان معرفی کند، باید آخرین اقامتگاه او را به دادگاه اعلام کند. دادگاه به طرق مقتضی در این باره تحقیق و تصمیم ‌ گیری می ‌ کند.

۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۰
احسان امیرخانی

نظریه های مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه

منتشر شده در روزنامه رسمی مورخ ۲۷ دی ۱۳۹۳

به همراه مواد قانونی مرتبط با هر نظریه مشورتی

تنظیم: سیاوش هوشیار

متن کامل قوانین را در قسمت مجموعه قوانین سایت اختبار می توانید پیدا کنید

بخش ویژۀ نظریات مشورتی را در این قسمت پیگیری کنید

شماره پرونده ۱۰۵۵ ـ ۱/۱۸۶ ـ ۹۳

سؤال

وقتی که شهادت بر شهادت به عنوان یک دلیل شرعی مورد پذیرش قرار گرفته است، همانند قصاص، آیا امکان­ پذیر است که یک نفر شاهد از طرف دو نفر شاهد اصلی که فوت کرده‌اند موضوع شهادت آنها را بیان کند و یا اینکه از طرف شاهد اصلی به صورت جداگانه دو نفر باید موضوع شهادت او را بیان کند و یا اینکه امکان‌پذیر است که دو نفر شاهد ازطرف هر دو نفر شاهد اصل شهادت دهند؟

نظریه شماره ۱۷۵۰/۹۳/۷ ـ ۲۸/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

مستفاد از مجموع مواد قانونی­ مربوط به شهادت از جمله مواد ۱۸۲، ۱۸۵ و ۱۸۸ و تبصره یک آن، ۱۸۹ و ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و ماده ۲۳۱ آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ این است که در کلیه مواردی که تعداد شهود شرعی برای اثبات دعوی، احصاء شده است و همچنین در کلیه مواردی که جنسیت شاهد موضوعیت دارد، در شهادت بر شهادت نیز نصاب مذکور و نیز جنسیت شاهد می‌باید مورد رعایت قرار گیرد. بنابراین، چنانچه در موارد مذکور در صدر ماده ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲، اثبات جرم با شهادت دو مرد است شهود فرعی نیز می‌باید برای شهادت بر شهادت، دو نفرمرد باشند و با یک نفر شاهد فرعی یا یک نفر شاهد اصلی یا شهادت شهود فرعی یا اصلی زن، موضوع قابل اثبات نمی‌باشد.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ :

ماده۱۸۲- در شهادت شرعی، در صورت تعدد شهود، وحدت موضوع شهادت ضروری است و باید مفاد شهادتها در خصوصیات مؤثر در اثبات جرم یکسان باشد. هرگاه اختلاف مفاد شهادت ها موجب تعارض شود و یا وحدت موضوع را مخدوش کند، شهادت شرعی محسوب نمی شود.

ماده ۱۸۵- در صورت وجود تعارض بین دو شهادت شرعی، هیچ یک معتبر نیست.

ماده ۱۸۸- شهادت بر شهادت شرعی در صورتی معتبر است که شاهد اصلی فوت نموده و یا به علت غیبت، بیماری و امثال آن، حضور وی متعذر باشد.
تبصره ۱- شاهد بر شهادت شاهد اصلی باید واجد شرایط مقرر برای شاهد اصلی باشد.
تبصره ۲- شهادت بر شهادت شاهد فرع، معتبر نیست.

ماده ۱۸۹- جرائم موجب حد و تعزیر با شهادت بر شهادت اثبات نمی شود لکن قصاص، دیه و ضمان مالی با آن قابل اثبات است.

ماده ۱۹۹- نصاب شهادت در کلیه جرائم، دو شاهد مرد است مگر در زنا، لواط، تفخیذ و مساحقه که با چهار شاهد مرد اثبات می گردد. برای اثبات زنای موجب حد جلد، تراشیدن و یا تبعید، شهادت دو مرد و چهار زن عادل نیز کافی است. زمانی که مجازات غیر از موارد مذکور است، حداقل شهادت سه مرد و دو زن عادل لازم است. در این مورد هرگاه دومرد و چهار زن عادل به آن شهادت دهند تنها حد شلاق، ثابت می شود. جنایات موجب دیه با شهادت یک شاهد مرد و دو شاهد زن نیز قابل اثبات است.

‌ماده ۲۳۱ ‌قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب (‌در امور مدنی) : در کلیه دعاوی که جنبه حق‌الناسی دارد اعم از امور جزائی یا مدنی (‌مالی و غیر آن) به شرح ماده فوق هرگاه به علت غیبت یا بیماری،‌سفر ، حبس و امثال آن حضور گواه اصلی متعذر یا متعسر باشد گواهی بر شهادت گواه اصلی مسموع خواهد بود.
‌تبصره – گواه بر شاهد اصلی باید واجد شرایط مقرر برای گواه و گواهی باشد.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۱۲۰۳ ـ ۲/۲۹ ـ ۹۳

سؤال

سرقفلی مغازه مثلاً یکصد میلیون تومان مورد معامله قرار می‌گیرد و طرفین قرارداد می‌کنند سه سال اول سالی فلان مبلغ اجاره پرداخت شود و بعد از سه سال نیز با توافق طرفین یا با کسب نظر کارشناسی اجرت اجاره تعیین خواهد شد. حال، بعد از چند سال فروشنده با طرح دعوا تحت عنوان اینکه در فروش سرقفلی مدت تعیین نشده و درنتیجه معامله باطل است، تقاضای صدورحکم به بطلان معامله سرقفلی را نموده است. آیا با وصف مذکور معامله باطل است ؟

نظریه شماره ۱۷۳۶/۹۳/۷ ـ ۲۷/۷/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

اولاً برابر ماده ۵۰۱ قانون مدنی اگر در عقد اجاره، مدّت به طورصریح ذکر نشده و مال‌الاجاره هم از قرار روز یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد، اجاره برای یک روز یا یک ماه یا یک سال، صحیح خواهد بود.

ثانیاً در فرض سؤال، نظر به این که قرارداد تنظیمی بدواً مقید به تاریخ سه ساله از تاریـخ تنظیم قرارداد (ماده ۴۹۶ قانون مدنی) می‌باشد و در واقع قرارداد مذکور مبتنی بر این توافق تنظیم گردیده که سه سال اوّل، اجاره ماهی فلان مبلغ باشد و سه سال بعدی را موکول به توافق جدید نموده‌اند، هرچند که توافق بعدی به عمل نیامده باشد، لکن توافق اوّلیه با قید مدّت و میزان اجاره بهاء به قوت خود باقی بوده و موجبی جهت بطلان قرارداد مذکور وجود ندارد و با عنایت به اینکه اساساً سرقفلی بدون قرارداد و خارج از آن موضوعیت نداشته و یک حق تبعی است، چنانچه قرارداد اجاره مقید به زمان ومبلغ اجاره نباشد، باطل می‌باشد، لکن در مورد اسـتعلام باتوجه به توضیـحات فوق و مقیـد بودن قرارداد به زمان، هیچگونه خللی به قرارداد مذکور وارد نمی ­شود. با این حال، تشخیص مصداق برعهده مرجع قضایی رسیدگی‌کننده است.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون مدنی :

ماده ۴۹۶ - عقداجاره بواسطه تلف شدن عین مستاجره ازتاریخ تلف باطل می شودونسبت به تخلف ازشرایطی که بین موجرومستاجرمقرراست خیارفسخ از تاریخ تخلف ثابت می گردد.

ماده ۵۰۱ - اگردرعقداجاره مدت بطورصریح ذکرنشده ومال الاجاره هم از قرارروزیاماه یاسالی فلان مبلغ معین شده باشداجاره برای یک روزیایکماه یایکسال صحیح خواهدبودواگرمستاجرعین مستاجره رابیش ازمدتهای مزبوره درتصرف خودنگاه داردوموجرهم تخلیه یداورانخواهدموجربموجب مراضات حاصله برای بقیه مدت وبه نسبت زمان تصرف مستحق اجرت مقرربین طرفین خواهدبود.


۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۹
احسان امیرخانی

نظریه های مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه

منتشر شده در روزنامه رسمی مورخ ۲۳ دی ۱۳۹۳

به همراه مواد قانونی مرتبط با هر نظریه مشورتی

تنظیم: سیاوش هوشیار

متن کامل قوانین را در قسمت مجموعه قوانین سایت اختبار می توانید پیدا کنید

بخش ویژۀ نظریات مشورتی را در این قسمت پیگیری کنید

شماره پرونده ۸۸۴ ـ ۱/۱۸۶ ـ ۹۳

سؤال

احتراماً، آیا ماده ۱۲۳ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ در مورد جرم محال شامل هر دو حالت آن می­ شود یعنی:

۱ـ ارتکاب اعمال مجرمانه تا انتها مانند تیراندازی به شخصی که قبلاً فوت کرده

۲ـ شروع به ارتکاب جرم محال یعنی شروع به تیراندازی به شخصی که قبلاً فوت کرده است.

نظریه شماره ۱۳۶۸/۹۳/۷ ـ ۱۱/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

۱ـ مقنـن طبق تبصـره ماده ۱۲۲ قانون مجـازات اسـلامی ۱۳۹۲ در جرم محال اقدامات انجام شده برای ارتکاب جرم محال را در حکم شروع به جرم دانسته است.

۲ـ در بند ۲ [سوال] در قانون مجازاتی تعیین نشده، لذا صرف شروع به انجام عملیات مادی برای ارتکاب جرم محال کافی نبوده و عملیات مادی جرم (محال) می‌باید به صورت کامل انجام شده باشد تا عمل مرتکب، مشمول تبصره ماده ۱۲۲ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ گردد.

مواد قانونی مرتبط :

ماده ۱۲۲ قانون مجـازات اسـلامی مصوب ۱۳۹۲ :

هر کس قصد ارتکاب جرمی کرده و شروع به اجرای آن نماید، لکن به واسطه عامل خارج از اراده او قصدش معلق بماند، به شرح زیر مجازات می شود:
الف- در جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس دائم یا حبس تعزیری درجه یک تا سه است به حبس تعزیری درجه چهار
ب – در جرائمی که مجازات قانونی آنها قطع عضو یا حبس تعزیری درجه چهار است به حبس تعزیری درجه پنج
پ – در جرائمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی یا حبس تعزیری درجه پنج است به حبس تعزیری یا شلاق یا جزای نقدی درجه شش
تبصره- هرگاه رفتار ارتکابی، ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته، لکن به جهات مادی که مرتکب از آنها بی اطلاع بوده وقوع جرم غیرممکن باشد، اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۹۷۰ ـ ۵۹ ـ ۹۳

سؤال

چنانچه شخصی مالکیت منافع سرقفلی یا حق کسب و پیشه یک باب مغازه را از مالک به صورت عادی خریداری نماید، لیکن مالک مغازه­ های متعددی از جمله مغازه موضوع فروش سرقفلی را در اختیار داشته که هنوز سند تفکیکی برای آنها به صورت جـداگانه و مفـروزی صادر نشده است، آیا در فرض مذکور مالک منافع یک باب مغازه می­ تواند دعوای تفکیک و الزام به تنظیم سند رسمی اجاره نامه نسبت به یک باب مغازه را به طرفیت مالک مطرح نماید؟

نظریه شماره ۱۳۴۳/۹۳/۷ ـ ۹/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

نظر به اینکه مستأجر منافع عین مشخص با متراژ و سایر اوصاف مشخص را با علم به مشاع بودن آن با پرداخت سرقفلی خریداری نموده، تقاضای صدور اسـناد تفکیکی از ناحیه وی نسبت به ملک مورد اجاره مسموع نمی‌باشد، زیرا تقاضای صدور اسناد تفکیکی از ناحیه مالک عین قابل طرح می‌باشد، نه مستأجر که مالک منافع ملک مورد اجاره است. لکن درخصوص الزام موجر به تنظیم سند رسمی اجاره با توجه به ماده ۲۲۰ قانون مدنی، عقود متعاملین را به اجراء چیزی که در عقد منعقده بین آنان تصریح شده و مورد توافق قرار گرفته و همچنـین نتایجی که به موجـب عرف و عـادت و یا قـانون از عقد حاصل می‌گردد، ملزم می‌نماید و لذا دعوای مستأجر مبنی بر الزام موجر به تنظیم سند رسمی اجاره مسموع می‌باشد.

مواد قانونی مرتبط :

ماده ۲۲۰ قانون مدنی :

عقود نه فقط متعاملین را به اجرای چیزی که درآن تصریح شده است ملزم می نماید بلکه متعاملین به کلیه نتایجی هم که بموجب عرف وعادت یا به موجب قانون از عقد حاصل می شود ملزم می باشند.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۵۸۴ ـ ۱/۷ ـ ۹۳

سؤال

اگر متوفی به حد نصاب مقرر در ماده ۸۹۲ قانون مدنی برادر و خواهر ابوینی یا ابی داشته باشد، لکن یک یا دو برادر هـم مازاد بر حد نصاب مقرر داشته باشد، آیا در این صورت حجب مادر محقق نمی‌شود و مادر فاقد حاجب است؟

نظریه شماره ۱۳۴۲/۹۳/۷ ـ ۹/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

باتوجه به بند ب از ماده ۸۹۲  قانون مدنی و شروط ذکر شده در بند مذکور (شرط چهارم) با وجود برادر ابوینی یا ابی، وجود یک برادر امی مازاد بر حد نصاب، تأثیـری در مـیزان حصه مادر مـتوفی نداشته، بلکه به صرف وجود برادر ابوینی یا ابی تنها، مادر متوفی از بردن بیش از یک سدس از ما ترک محروم می‌گردد.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون مدنی :

ماده ۸۹۲- حجب از بعض فرض در موارد ذیل است :
الف – وقتی که برای میت اولاد یا اولاد اولاد باشد در این صورت ابوین میت از بردن بیش از یک ثلث محروم می شوند مگر در مورد ماده ۹۰۸ و ۹۰۹ که ممکن است هر یک از ابوین به عنوان قرابت یا رد بیش از یک سدس ببرد و همچنین زوج از بردن بیش از یک ربع و زوجه از بردن بیش از یک ثمن محروم می شود.
ب – وقتی که برای میت چند برادر و خواهر باشد در این صورت مادر میت از بردن بیش از یک سدس محروم می شود مشروط بر اینکه:
اولا – لااقل دو برادر یا یک برادر با دو خواهر یا چهار خواهر باشند.
ثانیا – پدر آنها زنده باشد.
ثالثا – از ارث ممنوع نباشد مگر به سبب قتل.
رابعا – ابوینی یا ابی تنها باشند.

ماده ۹۰۸- هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با یک دختر فرض هر یک از پدر و مادر سدس ترکه و فرض دختر نصف آن خواهد بود و مابقی باید بین تمام وراث به نسبت فرض آنها تقسیم شود مگر اینکه مادر حاجب داشته باشد که در این صورت مادر از مابقی چیزی نمی برد.

ماده ۹۰۹- هرگاه پدر یا مادر متوفی یا هر دو ابوین او موجود باشند با چند دختر فرض تمام دخترها دو ثلث ترکه خواهد بود که بالسویه بین آنها تقسیم می شود و فرض هر یک از پدر و مادر یک سدس و مابقی اگر باشد بین تمام ورثه به نسبت فرض آنها تقسیم می شود مگر اینکه مادر حاجب داشته باشد در این صورت مادر از باقی چیزی نمی برد.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۹۷۱ ـ ۱/۲۹ ـ ۹۳

سؤال

چنانچه مستأجر دارای حق کسب و پیشه ملک مورد اجاره را سال‌ها بدون دایر کردن محل کسب رها نموده باشد و در اثر این عمل محل مورد اجاره به شکل مخروبه درآمده و از رونق اقتصادی و حیز انتفاع خارج شده باشد، آیا عمل مستأجر می‌تواند از مصادیق تعدی و تفریط و تخلیه باشد؟

نظریه شماره ۱۳۳۶/۹۳/۷ ـ ۹/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

باتوجه به تعاریف به عمل آمده در مواد ۹۵۱ و ۹۵۲ قانون مدنی از تعدی و تفریط و اینکه به موجب ماده ۹۵۳ قانون مدنی «تقصیر اعم است از تعدی و تفریط» به نظر می‌رسد، ترک عمل مستأجر در رفع عیوب عارضی در ملک مورد اجاره و کوتاهی وی در حفظ و نگهداری آن و رها نمودن آن را می توان از مصادیق تفریط (ترک عملی که به موجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است) دانست. بدیهی است تشخیص قطعی این امر به عهده قاضی رسیدگی‌کننده به پرونده می‌باشد.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون مدنی :

ماده ۹۵۱- تعدی ، تجاوز نمودن ازحدود اذن یا متعارف است نسبت به مال یا حق دیگری.

ماده ۹۵۲- تفریط عبارت است از ترک عملی که بموجب قرارداد یا متعارف برای حفظ مال غیر لازم است.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۶۰۷ ـ ۱/۱۶۸ ـ ۹۳

سؤال

۱ـ ماده ۶۸ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ چه ضمانت اجرایی دارد؟ اگر شاکی موارد ذکر شده در بندهای ماده ۶۸ را رعایت نکند دادسرا چه تکلیفی دارد؟

نظریه شماره ۱۳۲۴/۹۳/۷ ـ ۸/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

موارد ذکر شده در ماده ۶۸  قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲،  مواردی است که برای تعقیب متهم، تحقیقات دادسرا، رسیدگی دادگاهها و حتی دیوانعالی کشور ضروری است و لذا مراجع دریافت‌کننده شکایت، باید تا آنجا که امکان دارد موارد مذکور را به وسیله شاکی یا وکیل وی و یا متهم تکمیل نمایند. با وجود مراتب فوق، دادستان و بازپرس نیز در جریان رسیدگی، چنانچه نواقصی را ملاحظه کنند، همواره می‌توانند موارد نقص را به وسیله شاکی یا مشتکی‌عنه برطرف نمایند. در ماده ۶۹ که به دادستان تکلیف شده شکایت کتبی و شفاهی را همه وقت قبول کند، باید رأساً یا به وسیله کارکنان دادسرا موارد ذکر شده در ماده ۶۸ را با تحقیق از شاکی یا وکیل وی تکمیل نماید، به همین جهت قانونگذار ضمانت اجرائی نیز برای برطرف کردن نواقص ماده ۶۸ ذکر نکرده و نمی توان به علت عدم تکمیل یک یا چند مورد از موارد مذکور در این ماده، شکوائیه را بایگانی کرد یا نادیده گرفت.

مواد قانونی مرتبط :

از قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ :

ماده ۶۸- شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند شخصاً یا توسط وکیل شکایت کند. در شکوائیه موارد زیر باید قید شود:
الف – نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، تابعیت، مذهب، شماره شناسنامه، شماره ملی، نشانی دقیق و درصورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و کدپستی شاکی
ب – موضوع شکایت، تاریخ و محل وقوع جرم
پ – ضرر و زیان وارده به مدعی و مورد مطالبه وی
ت – ادله وقوع جرم، اسامی، مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان
ث – مشخصات و نشانی مشتکی‌عنه یا مظنون در صورت امکان
تبصره- قوه‌قضاییه مکلف است اوراق متحدالشکل مشتمل بر موارد فوق را تهیه کند و در اختیار مراجعان قرار دهد تا در تنظیم شکوائیه مورد استفاده قرار گیرد. عدم استفاده از اوراق مزبور مانع استماع شکایت نیست.

ماده ۶۹- دادستان مکلف است شکایت کتبی و شفاهی را همه وقت قبول کند. شکایت شفاهی در صورتمجلس قید و به امضاء یا اثر انگشت شاکی می‌رسد. هرگاه شاکی سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورتمجلس تصدیق می‏ شود.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۷۵۶ ـ ۶۶ ـ ۹۳

سؤال

۱ـ آیا دادستان مجاز به صدور دستورات به مأمورین انتظامی درخصوص جلوگیری از عملیات ساختمانی غیرمجاز در سطح شهر به غیر از موارد مصرح قانونی مثل حریم رودخانه­ ها می‌باشد یا خیر؟ و به عبارت دیگر اختیار دادستان به صورت مطلق و یا مقید به موارد مصرح در قانون می‌باشد؟

۲ـ بر فرض مجاز نبودن دادستان و نداشتن اختیار و صدور دستور از سوی دادستان در مورد فوق به مأمورین انتظامی مبنی بر جلوگیری از ساخت و ساز با همکاری شهرداری و آیا  فرض تمرد از مأمورین دولت بر فرض قانونی بودن دستور است و یا به صورت مطلق است و هرگونه تمرد اعم از اینکه دستور قانونی بوده و یا نباشد تمرد محسوب می­گردد؟

نظریه شماره ۱۳۲۰/۹۳/۷ ـ ۸/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

۱ـ ماده۱۰۰ قانون شهرداری‌ها «مأمورین شهرداری» را مجاز به جلوگیری از عملیات ساختمانی غیر مجاز دانسته است. حضور مأمورین انتظامی با دستور دادستان منحصراً برای همکاری و حفظ نظم و آرامش بلااشکال می ­باشد، ولی این امر به این مفهوم نیست که دادستان رأساً بدون حضور مأمورین شهرداری، دستور جلوگیری از عملیات ساختمانی غیرمجاز را صادر نماید.

۲ـ چنانچه مأمورین انتظامی به همراه مأمورین شهرداری در جلوگیری از عملیات ساختمانی غیرمجاز در حین مأموریت و انجام وظیفه باشند، تمّرد به آن ها مشمول مقررات قانون مجازات اسلامی در باب تمّرد نسبت به مأمورین محسوب خواهد شد.

مواد قانونی مرتبط :

‌ماده ۱۰۰ قانون شهرداری :

مالکین اراضی و املاک واقع در محدوده شهر یا حریم آن باید قبل از هر اقدام عمرانی یا تفکیک اراضی و شروع ساختمان از شهرداری ‌پروانه اخذ نمایند. ‌
شهرداری میتواند از عملیات ساختمانی ساختمانهای بدون پروانه یا مخالف مفاد پروانه بوسیله مأمورین خود اعم از آنکه ساختمان در زمین‌محصور یا غیر محصور واقع باشد جلوگیری نماید. ‌
تبصره ۱- …

ماده ۶۰۷ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم – تعزیرات) :

هر گونه حمله یا مقاومتی که با علم و آگاهی نسبت به مأمورین دولت در حین انجام وظیفه آنان به عمل آید تمرد محسوب می‌شود و‌ مجازات آن به شرح ذیل است:
۱ – هر گاه متمرد به قصد تهدید اسلحه خود را نشان دهد حبس از شش ماه تا دو سال.
۲ – هر گاه متمرد در حین اقدام دست به اسلحه برد، حبس از یک تا سه سال.
۳ – در سایر موارد حبس از سه ماه تا یک سال.
تبصره – اگر متمرد در هنگام تمرد مرتکب جرم دیگری هم بشود به مجازات هر دو جرم محکوم خواهد شد.

٭٭٭٭٭

شماره پرونده ۷۴۶ ـ ۸۸ ـ ۹۳

سؤال

آیا حواله صادره ازسوی مؤسسات مالی واعتباری وصف چک را داشته و قابل انتقال است و دارنده آن با فرض گردش در بازار می‌تواند طرح دعوا نماید؟ (با عنایت به ماده ۷۲۴ قانون مدنی که عقد حواله را تعریف نموده است)

نظریه شماره ۱۲۹۵/۹۳/۷ ـ ۵/۶/۱۳۹۳

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه

حواله های صادره از سوی مؤسسات مالی و اعتباری، وصف چک و آثار آن را ندارد، بلکه سند ذمه ای عادی محسوب و مقررات اسناد تجاری (از جمله ظهرنویسی) شامل آن نمی‌گردد و از امتیازات اسناد تجاری هم برخوردار نیست ولی طرح دعوی به استناد حواله‌های مذکور به عنوان سند عادی فاقد اشکال است. ضمناً در عقد حواله موضوع ماده ۷۲۴ قانون مدنی قطعاً سه طرف محیل، محتال و محال‌علیه باید وجود داشته باشند تا ماهیت حقوقی حواله ایجاد شود. ولی صدور حواله‌های موصوف در ماهیت با عقد حواله متفاوت است. چنانکه گاهی دارنده حواله، خود، صادرکننده آن می‌باشد و از مؤسسه مالی وجه آن را به عهده خود دریافت می‌دارد. ولی در عقد حواله دین از ذمه محال‌علیه منتقل می‌شود.

ماده قانونی مرتبط :

ماده ۷۲۴ قانون مدنی :

حواله عقدی است که بموجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد.
مدیون را محیل ، طلبکار را محتال ، شخص ثالث را محال علیه می گویند.


۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۸
احسان امیرخانی

در مرحله ی تشریحی سوالات به صورت مساله و پرونده مطرح می شوند و در این نوع آزمون ها مشابه آزمون اختبار کانون وکلای دادگستری استدلال و تحلیل داوطلب نقش خیلی مهمی در کسب نمره دارد، زیرا اصولا فلسفه ی برگزاری آزمون ترشریحی سنجش قدرت استدلال و تحلیل حقوقی داوطلبان است، هدفی که در آزمون های تستی دست یافتنی نیست.

شما در پاسخ به سوالات تشریحی می توانید مساله را از چند منظر ببینید و نظریه های مختلفی که در آن مورد وجود دارد را بیان کنید، و در فروض مختلف مساله را تحلیل کنید و در هر فرض نتیجه را بیان کنید، این روش می تواند تاثیر خیلی خوبی روی مصحح بگذارد.

در مرحله ی آزمون تشریحی قضاوت استفاده از کتاب قانون مجاز است، توجه داشته باشید که حتما کتابی را همراهتان ببرید که نو و تمیز و بدون حاشیه نویسی و یادداشت باشد، چون در صورتی که یادداشت و حاشیه نویسی کرده باشید ممکن است مراقبان جلسه مانع از استفاده شما بشوند.

همین مجاز بودن استفاده از کتاب قانون در جریان آزمون نشان می دهد که شما برای موفقیت در مرحله ی تشریحی به چیزی بیشتر از حفظ کردن مواد قانون نیاز دارید، برای آشنایی با نوع سوالات و روش پاسخ به آن ها می توانید نمونه سوالات آزمون های اختبار کانون های وکلای دادگستری را بررسی کنید، مجموعه ای از این سوالات را می توانید اینجا ببینید.

پاسخ تحلیلی سوال درس حقوق مدنی آزمون قضاوت ۹۲ که توسط سیاوش هوشیار نوشته شده است را می توانید اینجا بخوانید.

سوالات درس های آیین دادرسی مدنی و حقوق جزای آزمون قضاوت ۹۲ به این شرح بوده است:

آیین دادرسی مدنی

آیا حکم غیر قطعی را می توان اجرا کرد؟ با ذکر مثال و استناد به مواد قانونی توضیح بدهید

منظور از اجرای موقت حکم چیست؟ با ذکر مثال و استناد به مواد قانونی توضیح بدهید

 فردی دعوایی در دادگاه طرح و سندی ارایه می دهد خوانده نسبت به آن ادعای جعل همراه با تعیین جاعل می کند، وظیفه دادگاه چیست؟ نحوه رسیدگی را همراه با استناد به مواد قانونی توضیح دهید

 حقوق جزا

همسر فردی در رستورانی کار می کند و روزی به قصد به قتل رساندن شوهرش وی را به رستوران دعوت می کند و در غذای او سم می ریزد و به همکارش می گوید غذا را جلوی او بگذارد، اما همکارش بدون اطلاع از وجود سم در غذا، آن را به دیگری می دهد و آن شخص می میرد.

توضیح دهید نسبت به دو مظنون چه جرمی صورت گرفته ؟

.آیا معاونت است؟ استدلال کنید

آیا مشارکت است؟ استدلال کنید

آیا شروع به جرم در این جرم مصداق دارد؟ 

استدلال کنید و حکم هر کدام را با مواد قانونی توضیح دهید.

منبع:وبلاگ حقوقی اختبار

۰ نظر ۱۸ دی ۹۳ ، ۰۰:۰۰
احسان امیرخانی

مدنی:کتاب ارزشمند قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی استاد فقید دکتر کاتوزیان+جزوه دکتر شهبازی+تست دکتر شهبازی

آدم:ساده ساز دکتر فرشید فرحناکیان

تجارت:ساده ساز دکتر فرشید فرحناکیان+کمک حافظه دور اندیشان

جزا:متن قانون+کتاب آقای ساولانی(عمومی) و جزوه جزای اختصاصی ایشان.

آدک(جدید):متن قانون+جزوه آقای ساولانی

اصول فقه:کتاب کمک حافظه دکتر مرادی(دور اندیشان)+جزوه دکتر مروارید

نکته 1:نکات وبلاگ آقای سعید شاکر برای ایام قبل از آزمون اکیداًتوصیه می شود.

نکته 2:تست و نکات درسنامه آزمونهای مرحله ای یکی از موسسات با برنامه همان موسسه اکیداً توصیه می شود.

موفق باشید

۱۱ نظر ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۶:۲۴
احسان امیرخانی

امروز که این مطلب را می نویسم،احساس می کنم دیگه خستگیم درومده...دیگه راحت شدم...دیگه شبا با خیالی راحت خوابم می بره...دیگه دغدغه شغلی ندارم....دیگه از سوال آشناهام که همیشه می پرسیدن«به چه کاری مشغولی؟» نه ترس دارم،نه خجالت می کشم دریک جمله دیگه حالم خیلی خوبه...

دوستان عزیزی که این پست رو میخونید،با خودم عهد کرده بودم روزی که موفق شم به هدفم برسم بیام اینجا این حرفا رو برا اونا که مثل من فکر می کردن و فکر می کنن بگم...

بهمن 88 بود که تونستم در سن 22 سالگی لیسانسمو بگیرم،همونوقت من اصلا شناختی از آزمون های حقوق نداشتم،سال 89 اولین  آزمون وکالتمو دادم،قبول نشدم(بایدم قبول نشم چون هیچ زحمتی براش نکشیدم)همون سال آزمون استخدامی بانک تات(قبول شدم ولی بانک تات منحل شد) و آزمون مجلس شورای اسلامی(قبول شدم ولی بومی تهران نبودم رد شدم) ولی آزمون کارشناسی ارشد رو قبول شدم... برای سال 90 هم آزمون قضاوت شرکت کردم و هم آزمون وکالت مرکز(دو مرحله ای)،اونسال تنها سالی بود که آزمون وکالت مرکز دو مرحله ای شد و در مرحله تشریحی بازم رد شدم،قضاوت رو تا اخراش رفتم تقریباً و تصمیم گرفتم همون راه رو ادامه بدم.روزی که فرایند گزینشم رو به اتمام بود به حرف یکی از کارمندان گوش کردم و برای سال 91 در هیچ ازمونی بغیر از یک آزمون استخدامی دولتی(آزمون استانداری ها)شرکت نکردم.ولی ناباورانه در قضاوت هم راه به جایی نبردم(جذب مناطق محروم بودم اونسال مثل 95درصد بقیه رد شدم) ولی در آزمون دولتی(کتبی،مصاحبه،گزینش و...)قبول شدم، منتهای مراتب این آزمون هم به علت نامعلومی در دولت جدید مراحلش متوقف شد تا نیمه دوم شهریور که قول دادن اسفند 93 بعد از سه سال دعوت کنند.سال 92 در آزمون وکالت باز شرکت کردم،اونسال یکی از بدترین سالهای زندگیم بود،فشار سنگینی روم بود،درگیر پایان نامه هم بودم که شکر خدا موفق به دفاع شدم اما،احساس می کردم در هر آزمونی هم که قبول شوم در نهایت یا اون نهاد تعطیل میشه یا وقایع بیرونی مانع من میشه.حس می کردم یه نیرویی اجازه نمیده من کارم به جایی برسه.بعد از آزمون 92،آگهی آزمون مشاوران منتشر شد.این بار تصمیم گرفتم دیگه فریب غرور کاذبم رو نخورم.من کلیات رو خوب می فهمیدم.خیلی خوب تحلیل می کردم.این موارد برای آزمونهای حقوقی لازم بود اما کافی نبود.بنابراین تصمیم گرفتم یکبار فقط قوانین رو مطالعه کنم!خردادماه نتایج مشاوران منتشر شد و خوشبختانه من قبول شدم.مهرماه که ثبت نام آزمون وکالت و قضاوت شروع شد تصمیم گرفتم در آزمون قضاوت شرکت کنم.قصد شرکت در آزمون وکالت رو نداشتم چون معتقد بودم من مصاحبه آزمون مشاوران هم قبول شدم و دیگه نیازی نیست ولی به اصرار یکی از دوستان مشهدی و خوبم در آزمون وکالت در لحظه آخر شرکت کردم.25 مهرماه نشستم با خودم فکر کردم،کمتر از یکماه به آزمون قضاوت و وکالت،دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم.باید بجنگم باید پیروز شم،این پتانسیل رو در خودم می دیدم که می تونم و همه دوستانم هم بر این واقف بودن...همیشه قدردانشونم که پشتوانه روحی من بودن و منو تنها نگذاشتن...از 26 مهر شروع کردم،هر 5روز برای یک درس...شبها ساعت 2 برقا رو خاموش می کردم،اما لحظاتی بعد با خودم میگفتم بلند شو وقت برای خوابیدن زیاده!باز تا 4 صبح میخوندم.البته بیشترین سهم مطالعه من هم ساعات 10شب تا 4 صبح بود...یک روز از نظر روحی کم آوردم اما همون دوست عزیز مشهدی یک پیام رو برام فرستاد « آینده ام را به گونه ای بسازم،که گذشته ام جلویش زانو بزند» همین جمله رو با دست خط معمولیم روی یه برگ آ4 نوشتم و روی دیوار اتاق نصب کردم طوریکه هروقت وارد اتاق میشم این جمله رو قبل از هر چیز می بینم...چند برابر روحیه گرفتم،بغیر از دروس متون فقه،اساسی و اصول بقیه دروس قضاوت رو که با وکالت هم مشترک بود بعلاوه قانون آ.د.ک مصوب 78 و اصلاحات بعدی،رو خوندم.منابع مشخص با برنامه زمانی معین...روز آزمون قضاوت فرا رسید...23 آبانماه،شب آزمون بعلت عادت شبانه به بیدار ماندن تا ساعت 4 صبح نخوابیدم.اما زیاد تاثیری در حالم نداشت.آزمون را با رضایت به پایان رسانیدم و همان روز برنامه دو هفته پایانی آزمون وکالت را در برنامه آوردم...آیین دادرسی کیفری جدید و اصول فقه که هیچکدام رو نخونده بودم

در طول 10 روز این دو درس رو خوندم(اصول برام دیوانه کننده بود حتی موقع خواب هم،همش درگیرش بودم)3روز پایانی تصمیم گرفتم یک دور کامل از نکات خلاصه همه دروس استفاده کردم،نکاتی که برادر ارجمندم جناب آقای سعید شاکر در وبلاگشون قرار دادن...بسیار موثر بود...روز آزمون فرا رسید...کانون مرکز و دانشگاه تهران مرکز...پیش خودم وجدانم راحت بود که من تمام تلاشم رو کردم هر چه آید خوش آید...سر جلسه آزمون متوجه شدم که در هیچ جا ساعت نصب نیست!محیطی هم که قرار گرفته بودم کنار سرویس بهداشتی!آزمون شروع شد،لحظه ای که سرمو بلند کردم دو سوال از اصول فقه مونده بود که بررسی کنم،از خانم مراقب سوال کردم چقدر تا پایان مونده؟گفت 12 دقیقه!!!!بسیار شوکه شدم،هنوز 42 سوال باقی مونده و من 12 دقیقه فرصت دارم!من خوب درک کرده بودم معنای تراز رو،بنابراین تصمیم گرفتم فرصت رو بین دو درس باقیمانده تقسیم کنم،6دقیقه جزا و 6دقیقه آیین دادرسی کیفری...سوالات بی جواب دیگر درسهایم هم زیاد بود اما دیگه وقتش نبود...در طول این 12 دقیقه تونستم 13سوال جزا و 12 سوال کیفری رو پاسخ بدم...درس تجارت هم 13 سوال رو پاسخ داده بودم و درس مدنی را هم به همین ترتیب... درس آ.د.م رو 3سوال بی پاسخ...درس اصول رو هم 10 سوال رو پاسخ دادم

خیلی آزرده خاطر شدم که وقتم کم اومد،اما روز انتشار کلید موسسات،خوشحال شدم که وقت کم آوردم و نرفتم تجدید نظر کنم!

تمامی سوالات آدک،جزا،ادم  و تجارت رو درست پاسخ داده بودم! و من این رو می دونستم که با اعمال تراز هر سوال واجد اهمیته...تاثیر معدل کمتر میشه...

روز اعلام نتایج،شب قبلش اصلا خوابم نبرده بود،همش صفحه اعلام نتایج رو رفرش می کردم که حوالی ساعت 10و30دقیقه نتیجم رو دیدم.من موفق شدم.تونستم در این جنگ پیروز شم...تونستم به خواسته ای چند ساله برسم...چند روز بعد هم نتیجه آزمون قضاوت آمد و اونجا هم موفق شدم

دوستان،برادران و خواهران عزیزم بدونید شما اگر بخواهید پیروز شوید...بلاتردید پیروز می شوید...باید بجنگید،باید به این فکر کنید که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارید...من خواستم و تونستم شماهم می تونید...با برنامه،با منابع خوب و منسجم پیروز شوید...چند ماه پیش دوستی بمن گفت یک روز به خواسته ات می رسی چون می خواهی که برسی...هرگز سنگر را خالی نکنید...اینگونه فکر کنید که ظرفیت یکنفر است و آن یکنفر باید من باشم...زمان استارت رو بر اساس زمینه خود تنظیم کنید...اگر از کلیات و چارچوبها چیزی یادتان نیست اول کلیات رو فرا بگیرید...خدا را همیشه در کنار خود حس کنید...شما پیروز می شوید...و میخوام همین الان محکم و با صدای  بلند بگی من موفق میشم....بگو......


۵ نظر ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۸:۱۴
احسان امیرخانی