می خواهی وکیل شوی؟پس بجنگ تا پیروزی
امروز که این مطلب را می نویسم،احساس می کنم دیگه خستگیم درومده...دیگه راحت شدم...دیگه شبا با خیالی راحت خوابم می بره...دیگه دغدغه شغلی ندارم....دیگه از سوال آشناهام که همیشه می پرسیدن«به چه کاری مشغولی؟» نه ترس دارم،نه خجالت می کشم دریک جمله دیگه حالم خیلی خوبه...
دوستان عزیزی که این پست رو میخونید،با خودم عهد کرده بودم روزی که موفق شم به هدفم برسم بیام اینجا این حرفا رو برا اونا که مثل من فکر می کردن و فکر می کنن بگم...
بهمن 88 بود که تونستم در سن 22 سالگی لیسانسمو بگیرم،همونوقت من اصلا شناختی از آزمون های حقوق نداشتم،سال 89 اولین آزمون وکالتمو دادم،قبول نشدم(بایدم قبول نشم چون هیچ زحمتی براش نکشیدم)همون سال آزمون استخدامی بانک تات(قبول شدم ولی بانک تات منحل شد) و آزمون مجلس شورای اسلامی(قبول شدم ولی بومی تهران نبودم رد شدم) ولی آزمون کارشناسی ارشد رو قبول شدم... برای سال 90 هم آزمون قضاوت شرکت کردم و هم آزمون وکالت مرکز(دو مرحله ای)،اونسال تنها سالی بود که آزمون وکالت مرکز دو مرحله ای شد و در مرحله تشریحی بازم رد شدم،قضاوت رو تا اخراش رفتم تقریباً و تصمیم گرفتم همون راه رو ادامه بدم.روزی که فرایند گزینشم رو به اتمام بود به حرف یکی از کارمندان گوش کردم و برای سال 91 در هیچ ازمونی بغیر از یک آزمون استخدامی دولتی(آزمون استانداری ها)شرکت نکردم.ولی ناباورانه در قضاوت هم راه به جایی نبردم(جذب مناطق محروم بودم اونسال مثل 95درصد بقیه رد شدم) ولی در آزمون دولتی(کتبی،مصاحبه،گزینش و...)قبول شدم، منتهای مراتب این آزمون هم به علت نامعلومی در دولت جدید مراحلش متوقف شد تا نیمه دوم شهریور که قول دادن اسفند 93 بعد از سه سال دعوت کنند.سال 92 در آزمون وکالت باز شرکت کردم،اونسال یکی از بدترین سالهای زندگیم بود،فشار سنگینی روم بود،درگیر پایان نامه هم بودم که شکر خدا موفق به دفاع شدم اما،احساس می کردم در هر آزمونی هم که قبول شوم در نهایت یا اون نهاد تعطیل میشه یا وقایع بیرونی مانع من میشه.حس می کردم یه نیرویی اجازه نمیده من کارم به جایی برسه.بعد از آزمون 92،آگهی آزمون مشاوران منتشر شد.این بار تصمیم گرفتم دیگه فریب غرور کاذبم رو نخورم.من کلیات رو خوب می فهمیدم.خیلی خوب تحلیل می کردم.این موارد برای آزمونهای حقوقی لازم بود اما کافی نبود.بنابراین تصمیم گرفتم یکبار فقط قوانین رو مطالعه کنم!خردادماه نتایج مشاوران منتشر شد و خوشبختانه من قبول شدم.مهرماه که ثبت نام آزمون وکالت و قضاوت شروع شد تصمیم گرفتم در آزمون قضاوت شرکت کنم.قصد شرکت در آزمون وکالت رو نداشتم چون معتقد بودم من مصاحبه آزمون مشاوران هم قبول شدم و دیگه نیازی نیست ولی به اصرار یکی از دوستان مشهدی و خوبم در آزمون وکالت در لحظه آخر شرکت کردم.25 مهرماه نشستم با خودم فکر کردم،کمتر از یکماه به آزمون قضاوت و وکالت،دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم.باید بجنگم باید پیروز شم،این پتانسیل رو در خودم می دیدم که می تونم و همه دوستانم هم بر این واقف بودن...همیشه قدردانشونم که پشتوانه روحی من بودن و منو تنها نگذاشتن...از 26 مهر شروع کردم،هر 5روز برای یک درس...شبها ساعت 2 برقا رو خاموش می کردم،اما لحظاتی بعد با خودم میگفتم بلند شو وقت برای خوابیدن زیاده!باز تا 4 صبح میخوندم.البته بیشترین سهم مطالعه من هم ساعات 10شب تا 4 صبح بود...یک روز از نظر روحی کم آوردم اما همون دوست عزیز مشهدی یک پیام رو برام فرستاد « آینده ام را به گونه ای بسازم،که گذشته ام جلویش زانو بزند» همین جمله رو با دست خط معمولیم روی یه برگ آ4 نوشتم و روی دیوار اتاق نصب کردم طوریکه هروقت وارد اتاق میشم این جمله رو قبل از هر چیز می بینم...چند برابر روحیه گرفتم،بغیر از دروس متون فقه،اساسی و اصول بقیه دروس قضاوت رو که با وکالت هم مشترک بود بعلاوه قانون آ.د.ک مصوب 78 و اصلاحات بعدی،رو خوندم.منابع مشخص با برنامه زمانی معین...روز آزمون قضاوت فرا رسید...23 آبانماه،شب آزمون بعلت عادت شبانه به بیدار ماندن تا ساعت 4 صبح نخوابیدم.اما زیاد تاثیری در حالم نداشت.آزمون را با رضایت به پایان رسانیدم و همان روز برنامه دو هفته پایانی آزمون وکالت را در برنامه آوردم...آیین دادرسی کیفری جدید و اصول فقه که هیچکدام رو نخونده بودم
در طول 10 روز این دو درس رو خوندم(اصول برام دیوانه کننده بود حتی موقع خواب هم،همش درگیرش بودم)3روز پایانی تصمیم گرفتم یک دور کامل از نکات خلاصه همه دروس استفاده کردم،نکاتی که برادر ارجمندم جناب آقای سعید شاکر در وبلاگشون قرار دادن...بسیار موثر بود...روز آزمون فرا رسید...کانون مرکز و دانشگاه تهران مرکز...پیش خودم وجدانم راحت بود که من تمام تلاشم رو کردم هر چه آید خوش آید...سر جلسه آزمون متوجه شدم که در هیچ جا ساعت نصب نیست!محیطی هم که قرار گرفته بودم کنار سرویس بهداشتی!آزمون شروع شد،لحظه ای که سرمو بلند کردم دو سوال از اصول فقه مونده بود که بررسی کنم،از خانم مراقب سوال کردم چقدر تا پایان مونده؟گفت 12 دقیقه!!!!بسیار شوکه شدم،هنوز 42 سوال باقی مونده و من 12 دقیقه فرصت دارم!من خوب درک کرده بودم معنای تراز رو،بنابراین تصمیم گرفتم فرصت رو بین دو درس باقیمانده تقسیم کنم،6دقیقه جزا و 6دقیقه آیین دادرسی کیفری...سوالات بی جواب دیگر درسهایم هم زیاد بود اما دیگه وقتش نبود...در طول این 12 دقیقه تونستم 13سوال جزا و 12 سوال کیفری رو پاسخ بدم...درس تجارت هم 13 سوال رو پاسخ داده بودم و درس مدنی را هم به همین ترتیب... درس آ.د.م رو 3سوال بی پاسخ...درس اصول رو هم 10 سوال رو پاسخ دادم
خیلی آزرده خاطر شدم که وقتم کم اومد،اما روز انتشار کلید موسسات،خوشحال شدم که وقت کم آوردم و نرفتم تجدید نظر کنم!
تمامی سوالات آدک،جزا،ادم و تجارت رو درست پاسخ داده بودم! و من این رو می دونستم که با اعمال تراز هر سوال واجد اهمیته...تاثیر معدل کمتر میشه...
روز اعلام نتایج،شب قبلش اصلا خوابم نبرده بود،همش صفحه اعلام نتایج رو رفرش می کردم که حوالی ساعت 10و30دقیقه نتیجم رو دیدم.من موفق شدم.تونستم در این جنگ پیروز شم...تونستم به خواسته ای چند ساله برسم...چند روز بعد هم نتیجه آزمون قضاوت آمد و اونجا هم موفق شدم
دوستان،برادران و خواهران عزیزم بدونید شما اگر بخواهید پیروز شوید...بلاتردید پیروز می شوید...باید بجنگید،باید به این فکر کنید که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارید...من خواستم و تونستم شماهم می تونید...با برنامه،با منابع خوب و منسجم پیروز شوید...چند ماه پیش دوستی بمن گفت یک روز به خواسته ات می رسی چون می خواهی که برسی...هرگز سنگر را خالی نکنید...اینگونه فکر کنید که ظرفیت یکنفر است و آن یکنفر باید من باشم...زمان استارت رو بر اساس زمینه خود تنظیم کنید...اگر از کلیات و چارچوبها چیزی یادتان نیست اول کلیات رو فرا بگیرید...خدا را همیشه در کنار خود حس کنید...شما پیروز می شوید...و میخوام همین الان محکم و با صدای بلند بگی من موفق میشم....بگو......